ای بنده!دنیا و آخرت هر دو محل عبورند و نظر زندان دنیا و آخرت است . هر گاه به چهره ی زیبایی نظر افکنی،نگاه تو،تو را زندانی میکند و بنده ی او میسازد و دنیا و آخرت تو را تباه می گرداند .
نظرباز همراه و همراز من نیست ،چرا که پراکنده است و از من شنوایی ندارد .
ای بنده!دیده را با قلب خود مهار کن وگرنه هرگز نتوانی از آن نگاهبانی کنی !
ای بنده!دیده را حفظ کن تا دل تو را پاس دارم . شهوت را مهار زن ،تا از تو رفع نیاز کنم .
دو دیده را حفظ کن و همه چیز را یک سر به سوی من کن !اگر آن دو را حفظ کنی قلب خود را حفظ کرده ای و زمام حکومت آن بر دست گیری و پراکنده نشوی و یک دل گردی !
ای بنده !بدانچه تو را در همان نگاه اول بی نیاز کند بسنده کن و دوباره تماشا آغاز مکن و خویشتن را برای چیزی خوار مگردان! اگر به سوی ماسوای من نگری به فتنه در افتی ! پس بگو :
بدان که خدا خانه ای در درون مؤمن آفریده که قلب نامیده میشود. و نسیمی از کرمش برانگیخته تا آن خانه را از شرک و شک و نفاق و شکاف پاکیزه سازد. سپس ابری از فضلش فرستاده تا بر آن خانه ببارد و در آن انواع گیاه از قبیل یقین و توکل و اخلاص و خوف و رجا و محبت برویاند، سپس در بالای آن خانه تختی از توحید نهاده و بر آن تخت فرشی از رضا گسترده و در پیش روی آن خانه نهال معرفت نشانده که ریشه اش در قلب مؤمن و شاخه هایش در آسمان و زیر عرش است. و راست و چپ آن تخت پشتی هایی از شریعت نهاده و دری از بوستان رحمت بر آن گشاده و در آن انواع ریاحین تسبیح و ستایش و بزرگداشت و یاد کردِ خدا کاشته . و آبی از دریای هدایت در جویبار فضل برای آبیاری آن روئیدنی ها روان ساخته.
بر درگاه بلند قندیل های فضل آویخته و در آن روغن پالودگی ریخته و چراغش را به روشنائی تقوا افروخته، سپس در فراز کرده تا تباهی و تبهکاران ره نیابند و کلیدش را برداشته و نگه داشته تا هیچ آفریده ای _ نه جبرئیل، نه میکائیل، نه اسرافیل_ را بر آن محرم نداشته ، و فرموده است :
این گنجینه ی من است در زمین و نظرگاه من است و جایگاه توحید من و منم ساکن آن.